|
جمعه 91 آذر 17 :: 1:43 عصر :: نویسنده : امیر
گریه کردم گریه کردماما اشکامو ندیدیمیون این همه عاشق تو فقط از من بریدیبه تو التماس کردمالتماسامو ندیدیوقتی محتاج تو بودم تو به دادم نرسیدیاما من ترانه سازم تا ابد غرق نیازمبهترین ترانه هامو من به عشق تو می سازمتو نفهمیدی که چشمام چشم به راه کی نشستنتو نفهمیدی که دستات عهد دستامو شکستنتو یه نامه هات نوشتیعاشقی یه جور سرابهتو نوشتی تا بفهمم عشق ما نقش بر آبهشاید همین که :از لب دریا به ساحل هر کی یک خاطره دارآخه دست خیلی ها رو توی دست هم میزارهدریا حرفی دارم اما واسه گلایه دیرهاز خدا میخوام که هیچوقت عشقتو ازت نگیرهاما نارفیقی کردی.....کردی عشقمو نشونهباشه اشکالی نداره ما خدامون مهربونه.....موضوع مطلب : امشب
جمعه 91 آذر 17 :: 1:39 عصر :: نویسنده : امیر
غمگینم... |